تماشاخانه یا تئاتر قبل از هر چیز محل انجام دادن یک عمل دراماتیک است که توسط عده ای در برابر عده ای دیگر به نمایش در می آید و معمولا به یاری حرف، حرکت، موسیقی، رقص و نور و دکور صورت می پذیرد. تماشاخانه اما تنها مکانی برای نمایش دادن نیست، نکته ای که بسیار اساسی است و باید به آن توجه داشت این است که تماشاخانه قبل از هر چیز مکانی اجتماعی است که دو دسته یا دو گروه گرد هم می آیند. گروه نخست نمایشگران هستند و گروه دیگرکسانی که تماشاگراند. بنابراین تماشاخانه یک مکان تبادل فرهنگی است و محل ارتباط فیزیکی این دو گروه.
بنابراین بنا به ماهیتی که این ارتباط فرهنگی دارد و بنا به تعریفی که هر جامعه ای از فرهنگ و ارتباط فرهنگی دارد، خود به خود معنی و تشخص این مکان در هر دوره و فرهنگی عوض می شود. به همین دلیل در هر دوره و مرحله ای از تاریخ اجتماعی و در نزد همه جوامعی که دارای ارزش های جامعه مدنی اند، تئاتر صرف نظر از شکلهای بسیار اولیه و خام آن، پدیده ایست سخت وابسته به فرهنگ شهری، به جاییکه در آن نهادهای اجتماعی نیرومند و مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی، عدالت، فرهنگ و غیره دارای ارزش و عملکرد دقیق و واقعی خود هستند.
به همین دلیل در فرهنگ های کهنی که مبتنی بر رسوم آئینی یا بافت سنتی -روستایی هستند، شما نه دموکراسی می بینید نه به آن شکل عدالت اجتماعی، نه حقوق فردی افراد و نه نهادی چون تئاتر و تماشاخانه. از این نظر هر جامعه دارای رشد و شکوفایی اساسا جامعه ای است که به ارزش ها و نهادهای فوق دست یافته باشد. به هر حال هر فرهنگی که به طرف تئاتر رفته و آفریده، ساختاری را که برای بیان مسائل فرهنگی اجتماعی خود بوجود آورده، تنها نشانگر شرایط اقتصادی اش نیست، بلکه به مراتب مهمتر از آن بازتاب ساختارها و ایده های اجتماعی آن است. از این رو می توان گفت که شکل و ساختار تماشاخانه و نحوه تقسیم شدن مردم و جایگزینی آنها در چارچوب آن، هم به ساختار اجتماعی- اقتصادی و در نهایت بافت طبقاتی جامعه بستگی دارد و هم به میزان اهمیت آرمانها و کیفیت اهدافی که یک جامعه برای خود تعیین کرده است. علاوه بر این، رابطه صحنه و جایگاه تماشاگران منطبق بر نیازهای درام شناسی هم هست و از قوانینی پیروی می کند که برطبق آن جامعه ای« جهان» را به نمایش می گذارد به عبارت دیگر آنچه که به یک ساختار تئاتری هویت می بخشد، درام شناسی یا روانشناسی نوع نمایشهاست. مثلا برخی از مانند نمایش« نو » نمایشها ژاپن که نوعی نمایش آئینی است قبل از هر چیز دنباله اعتقادات ذن- بودیسم آنهاست، در قرون پیشتر، به همین علت معماری تئاترش، دنباله معماری معابر کهن آنهاست و ما نمی توانیم تئاتر نو را که یک تئاتر آئینی است و بسیار معنوی و دارای تمرکز درونی، در یک ساختار تئاتر قرن نوزدهم اروپایی اجرا کنیم.
بحرانی که نزدیک به یک قرن است هنر نمایش دنیا با آن روبروست ناشی از جهش های بزرگ و تحولات بسیارنیرومندی است که در تمام عرصه های علمی، اقتصادی، فنی، فرهنگی رخ داده و باعث شده است که تمام ساختارهای اجتماعی زیر و رو شود و با زیر و رو شدن این ساختارها، چیزی که در عرصه هنر نمایش هم به سرعت تغییر کرد عملکرد تئاتر و دگرگونی در شکل و ساختار آن بود.
هنرهای نمایشی (Performing Arts) شکلی از هنر است که برخلاف هنرهای پلاستیک. هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیک خود در وهله نخست و سپس بهرهگیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود میپردازد. اصطلاح هنرهای نمایشی برای اولین بار در سال ۱۷۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعهای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
صاحبنظران ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺑﺮاﺳﺎس ﺑﻴﻨﺶ و اﺳﺘﻨﺒﺎط ﺧﻮد ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺘﻌﺪد و ﻛﻢ وﺑﻴﺶ ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ از ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ اراﺋﻪ ﻛﺮدهاﻧﺪ. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻧﻴﺰ در ﺑﻴﺎن ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﻌﻤﻮﻻ اﻳﻦ دو واژه را ﻣﺘﺮادف و ﻫﻢ ﻣﻌﻨﻲ ﻳﻜﺪﻳﺮ در ﻧﻈـﺮ ﺮﻓﺘـﻪ اﻧـﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻳﻜﻲ از ﻗﺪﻳﻤﻲﺗﺮﻳﻦ ﺗﻌﺎرﻳﻒ از ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺗﻮﺳﻂ ارﺳﻄﻮ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. او در ﺳﺪة ﻬﺎرم ﻴﺶ از ﻣﻴﻼد در اﺛﺮ ﻣﺎﻧﺪﺎر ﺧﻮد «ﻓﻦ ﺷﻌﺮ» ﻧﻤﺎﻳﺶ را « ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻋﻤﻞ» ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮد.
ﻣﺎرﺗﻴﻦ اﺳﻠﻴﻦ ﻧﻴﺰ در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﻧﻮﻳـﺴﺪ: «واژة ﻧﻤـﺎﻳﺶ drama در ﻳﻮﻧـﺎﻧﻲ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻛﻨﺶ اﺳﺖ». ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻛﻨﺸﻲ ﺗﻘﻠﻴﺪی اﺳﺖ، ﻛﻨﺸﻲ ﺑﺮای ﺗﻘﻠﻴﺪ و ﻳﺎ ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ. رﻓﺘﺎر ﺑﺸﺮ اﺻﻄﻼح ﺗﺌﺎﺗﺮ (theatre) ﻧﻴﺰ از واژة ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ «ﺗﺌﺎﺗﺮون» (theatron) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی «ﻣﺤﻞ ﺗﻤﺎﺷﺎ» ﻳﺎ «ﺗﻤﺎﺷﺎﺧﺎﻧﻪ» ﺑﺮآﻣﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ در آن روﻳﺪادی واﻗﻌﻲ ﻳﺎ ﺗﺨﻴﻠﻲ ﺬﺷﺘﻪ، در زﻣﺎن ﺣﺎل و در ﺑﺮاﺑﺮ ﺸﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﺑﺎزﺳﺎزی ﺷده و ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺬارده ﺷﻮد».
«ارﻳﻚ ﺑﻨﺘﻠﻲ ﺗﺌﺎﺗﺮ را در ﺳﺎده ﺗﺮﻳﻦ ﺣﺪ آن ﻛﻪ ﻋﺒﺎرت ﺑﺎﺷﺪ از اﻟﻒ [ﺑﺎزﻳﺮ] در ﻧﻘﺶ ب [ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ] در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ج [ﺗﻤﺎﺷﺎﺮ] آن را ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮده اﺳﺖ. در ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﺨﺴﺖ از ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻌﺎرﻳﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه، واژه ﻫـﺎی ﻧﻤـﺎﻳﺶ و ﺗﺌـﺎﺗﺮ ﻫــﻢ ﻣﻌﻨــﻲ ﻳﻜــﺪﻳﺮ و ﻣﺘــﺮادف روﻳــﺪادی ﺗﻘﻠﻴــﺪی ﻳــﺎ ﺑﺎزﺳــﺎزی ﺷــﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺎزﻳﺮان (ﻧﻘﺶآﻓﺮﻳﻨﺎن) ﻛﻪ در ﻣﻌﺮض دﻳﺪ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﻗﺮار ﻣﻲﻴﺮد اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. اﻳﻦ دو در اﺻﻮﻟﻲ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺸﺘﺮﻛﻨﺪ، ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﺮﺿﺔ ﺣﻮادث و روﻳﺪادﻫﺎﻳﻲ ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺷﺪه در ﺑﻌﺪ واﺣﺪی از ﻣﻜﺎن و زﻣﺎن ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻟﻤﺲ ﺗﺠﺮﺑﺔ ﺟﻤﻌﻲ ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ از آن اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﻛﺎﻣﻼً درﺳـﺖ و ﺻﺤﻴﺢ اﺳـﺖ، زﻳـﺮا ﻫـﻢ ﻧﻤـﺎﻳﺶ و ﻫـﻢ ﺗﺌـﺎﺗﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻘﺶ آﻓﺮﻳﻨﻲ ﻳﺎ اﺟﺮای ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻛﺎرﻫﺎ و وﻇـﺎﻳﻒ ﺗﻮﺳـﻂ ﺑـﺎزﻳﺮان و ﺑـﺎ ﻫﺪف دﻳﺪه ﺷﺪن و ﻳﺎ دﻋﻮت ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﺑﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ در ﻓﺮآﻳﻨﺪ اﺟﺮا ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. اﻣﺎ درک ﺳﺎز و ﻛﺎر آﻓﺮﻳﻨﺶ ﻫﻨﺮی و اﺟﺮاﻳﻲ ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ، ﺗﻔﺎوتﻫـﺎی ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ اﻳﻦ دو واژه را روﺷﻦ ﻛﺮده اﺳﺖ. از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻲﺗـﻮان ﺑـﻪ ﺗﻔـﺎوت و ﺗﻤـﺎﻳﺰ ﺑﻴـﻨﺶ و دﻳﺪﺎه ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﻲ ﺟﻮاﻣﻊ ﺷﺮﻗﻲ و ﻏﺮﺑﻲ در ﺑﺮﺧﻮرد و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺪﻳﺪه ﻲ ﺑﺮد و ﺑﺎ دو ﻣﺴﻴﺮ اﺻﻠﻲ ﺑﻠﻮغ و ﺗﻜﺎﻣﻞ ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ در ﺷﺮق ( ﻧﻤﺎﻳﺶ) و ﻏـﺮب (ﺗﺌـﺎﺗﺮ) در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺣﻴﺎت آن آﺷﻨﺎ ﺷﺪ.
اصل و ریشه واژه هنر به لفظ سونر و سونره سانسکریت بر می گردد. سونر و سونره در زبان اوستایی به هونر و هونره قلب شده اند. هو یا سو به معنی نیک و نر و نره به معنای مرد و زن آمده است. (مدد پور،1390 :90)
برخی دیگر ریشه کلمه هو را خو دانسته اند؛ همچون تبدیل خور به هور؛که برای سادگی به خوب برگردانده شده است همچون تبدیل چو به چوب (آیت اللهی ، 1381: 201). پس ترکیب هونر یا هونره به معنای نیک مرد و نیک زن یا مرد و زن خوب و فرزانه بوده است. در کتاب اوستا هنر از صفات اهورا مزدا به شمار رفته است : تو در پایان گردش آفرینش با هنر خویش بدان را از نیکان باز خواهی شناخت (اوستا، یسنا،هات43، بند5).
در یونان باستان در مورد هنر از واژه استفاده می کردند که به هر دو معنای امروزی فن و هنر به کار میرفت. واژه کهن لاتین نیز تمایزی میان فن و هنر را نشان نمی داد . مصدر لاتین به معنای گرد هم آوردن بود.هر دو واژه در دوران نوزایی(رنسانس) به معنای چیزهای آموختنی مورد استفاده قرار می گرفتند در این ایام این واژه بیشتر در مورد بیان نوع خاصی از حقیقت یعنی حقیقت تخیلی به کار می رفت (، 1375: 27).
بسیاری از نظریهپردازان همچون نصر،مددپورو. ریشه کهن این واژه را اوستایی و سانسکریت میدانند. ریشه لاتین یعنی به معنی متصل کردن و مرتبط کردن است و ریشه کهن هند و اروپایی هم به معنی متصل کردن و پیوند دادن است. کلمه آرتا در اوستایی به معنی امر مقدس از همان ریشه آر آمده است چرا که امر مقدس عامل اتصال همه عالم است . پس ریشه کلمه به معنی متصل کردن و پیوند دادن با وساطت امر مقدس است.(حبیبی، 1380: 9-10).
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مأخذ: نگارنده با اقتباس از (Municipality of Muller, 2004)
|
|
|
|
|
|
مأخذ: نگارنده
به طور کلی فاکتورهای موثر بر فعالیت فیزیکی عبارتند از : فاکتور فیزیکی، ویژگیهای شخصی، محیط اجتماعی، محیط مصنوع و عوامل محیطی و جغرافیایی است (Nasser, 2015).
زیمرینگ و همکاران در سال (2015)، با بررسی تأثیر طراحی معماری و سایت روی فعالیت فیزیکی دریافتند که مقیاسهای طراحی شهری، طراحی سایت، طراحی معماری و طراحی جزئیات بنا در فعالیت فیزیکی افراد موثر است. همچنین آنها دریافتند که افراد در صورتی بیشتر پیادهروی میکنند که فاصله مقصدی که از منزل برای فعالیتهایی نظیر خرید میخواهند بروند بیش از 411 متر و از محل کارشان بیش از 811 متر نباشد (Zimring et al, 2005).
طراحی با تراکم بالای محلات و فراهم آوردن زیرساختهای لازم شامل ساختمانهای عمومی، فضای باز، اختلاط کاربری و معابر پیادهمدار با هدف ارتقای فعالیت فیزیکی میشود (Jackson, 2003). انواعی از فعالیتهایی که مردم انجام میدهند شامل فعالیتهای حین کار، سایر فعالیتهای کاری، خرید، ورزش و فعالیتهای زمان اوقات فراغت میشود. در بافتهایی که نیاز به پارکینگ دارند قرارگیری آن در فاصلهای از منزل نیز در ارتقای فعالیتها مؤثر است. همچنین مطالعاتی صورت گرفته در این زمینه نشان میدهد که حتی اگر فاصله پارکینگها نیز بیش از حد معمول باشد افراد راغب به پیادهروی برای پارک کردن خودروها هستند (Zimring et al, 2005). همچنین حمل و نقل عمومی عامل موثر دیگری برای این موضوع است چرا که مردم تمایل دارند فاصلههای طولانیتر از حد معمول را برای رسیدن به ایستگاه حمل و نقل عمومی و پارکینگ را پیاده روی کنند (Seneviratne,1985).
بحرینی و خسروی (1389) در بررسی معیارهای کالبدی بر روی میزان پیاده روی افراد به این نتیجه رسیدند که کیفیت محیط بیشترین تأثیر را بر پیادهروی ن دارد. طول مسیر تا مرکز خرید و کار، حجم اطلاعات بصری و وجود دیگر فعالیتهای مختلف بر میزان پیادهروی مؤثر است. بیشتر از هر معیار دیگر امنیت محیط برای ن مهم میباشد و آنها در فضاهای ناامن پیادهروی نمیکنند. همچنین عوامل اقلیمی و محیطی هم مانند شیب زمین نیز برای افراد مهم بحساب میآید. به طور کلی میتوان گفت که معیارهای محیطی از جمله طول مسیر، امنیت محیط، تنوع استفاده کنندگان از فضا و فعالیتها ، حجم اطلاعات بصری محیط، عوامل محیطی و اقلیمی، عدم وجود موانع و مبلمان مناسب تأثیر فراوانی بر میزان فعالیت فیزیکی دارد (بحرینی و خسروی، 1389).
درباره این سایت